۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

فرغون فرغون خاک

 

امروز در تاکسی نشسته بودم و منتظر بودم تا مسافران دیگر بیایند و ماشین را پُر کنند تا حرکت کنیم. پیرمردی از آن طرف خیابان به سمت ماشین می‌آمد ، با چشم حرکاتش را دنبال می‌کردم. ناگهان درِ ماشین را باز کرد و کیسه‌های خریدی را که به همراه داشت روی صندلی گذاشت ؛ چند ثانیه بعد هم کنارم نشسته بود.

بلند گفت : « آخ ... از بس فرغون فرغون خاک جا به جا کردیم دیگه واسه ما جونی نمونده. »

تعجب کرده بودم و نمی‌دانستم روی صحبتش با چه کسی است. مسافر دیگری که روی صندلی کنار راننده نشسته بود ، عین خیالش نبود و داشت روزنامه می‌خواند. هنوز داشت بلند بلند صحبت می‌کرد که به صورتش نگاه کردم ؛ او هم به من نگاه کرد. خواستم چیزی بگویم ولی هیچی به ذهنم نرسید و فقط در همان حالت چند لحظه‌ای به هم خیره شدیم.

به دست‌هایش نگاه کردم. دست‌های ظریف و کارنکرده‌ای داشت. هر شغلی به او می‌آمد به جز جا به جا کننده فرغون فرغون خاک ؛ شاید به طعنه این جمله را گفته بود ... هنوز نمی‌دانم.

از پنجره به بیرون نگاه می‌کردم. جوان دیگری از آن طرف خیابان نزدیک می‌شد اتفاقا او هم سوار ماشین شد و حرکت کردیم. پیرمرد با آن جوان شروع کردن به صحبت کردن و خندیدن ؛ چند وقت یکباری هم نگاهی به من می‌کرد و بعد نگاهش را برمی‌گرداند. 

چند بار خواستم لبخند بزنم ، اما انگار دیگر ناامید شده بود و رویش را سمت من نمی‌کرد. وقتی از ماشین پیاده شدم دلم می‌خواست فریاد بکشم و به او بگویم : 

« اشتباه نکن ؛ من غمگین نیستم. »

 


مطلب دوم من در روزنامه قانون

 

           

 

بعد از یک هفته بالاخره پریروز چاپ شد. خوشبختانه اینبار قبل از چاپ برایم ایمیل زدند و خبر دادند که قرار است چاپ شود مگر نه مجبور می‌شدم هر روز به سایت سر بزنم. 

مطلبی بود که زیاد برای وقت صرف نکرده بودم ولی حالا که نگاه می‌کنم می‌بینم زیاد هم بد نشده است. اگر دوست دارید این مطلب رو بخونید به لینک زیر مراجعه کنید.

 

لینک :

روزنامه قانون ؛ شماره 511 ؛ امیرحسین معیری ؛ چگونه روشنفکر شویم ؟

 

لینک دیگر :

آخرین نیوز ؛ چگونه روشنفکر شویم ؟ (طنز) 

 

 

گزارش این روزهای من

 

وضعیت این چند وقت خیلی خراب شده ، متاسفانه ، زیاد وقت نمی‌کنم مطلب بنویسم. دوست دارم زودتر این ماه و ماه بعد تمام شود و من هم بتوانم یک نفس راحتی بکشم. آموختن لذت دارد خیلی هم لذت دارد ولی بعضی وقت ها آدم حال و حوصله آموختن و یادگرفتن مطلبی را ندارد. من هم هر چند وقت یکبار اینطوری می‌شوم.

سعی می‌کنم با موسیقی روحیه‌ام را حفظ کنم. چند هفته‌ای هست که با آهنگ های سینا حجازی آشنا شدم و وقتی به آن‌ها گوش می‌دهم روحم تازه‌تر می‌شود. ( الان هم دارم گوش میدم )

بعضی وقت‌ها هم سریال می‌بینم. تازه شروع کردم به دیدن فصل اول سریال Game Of Thrones ؛ اما تا قسمت سوم بیشتر نتوانستم تماشا کنم. قبل از آن هم یک سریال دیگری به نام The Americans می‌دیدم که آن هم نیمه کاره ماند و هنوز فصل اولش تمام نشده است. از نظر من هر دو خوب هستند.

روی یک مطلب هم دارم کار می‌کنم و سعی می‌کنم تا قبل از چهارشنبه کاملش کنم و برای روزنامه قانون ارسال کنم. امیدوارم که چاپ شود.

این بود گزارش این روزهای من ؛ امیرحسین معیری