امشب هم به لطف دوستان به تئاتر دعوت شدم. تعریفهای دیگری شنیده بودم و چیزی که تماشا کردم هزار برابر متضاد با تبلیغها و گفتهها بود و در آخر سوالاتی در ذهنم ایجاد شد ؛ آیا شادی و خنده برابر با هم هستند یا اینکه در اکثر موارد با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند ؟ چه چیز مردم را به سمت این جور نمایشهای سخیف سوق میدهد ؟ چرا مردم حاضرند به هر قیمتی بخندند ؟
کارگردان معتقد بود که نمایشی که به اجرا در آمده ، طنز است ولی به عقیدهی من او دقیقا در خلاف جریان طنز حرکت کرده است ، به این دلیل که قصد او نه تنها بیان چهره زشت مشکلات و انحرافات برای اصلاح ، بلکه برای استفاده از آنها برای کشاندن مردم به سالن تئاتر بوده است.
چه لزومی دارد که در یک نمایش ، با الفاظ جنسی و حرکات مستهجن شأن و منزلت زن را زیر سوال ببریم که یکسری بینندهی از همه چی بیخبر ، هرهر و کرکر کنند و خوشحال باشند که توانستهاند یک روز دیگر هم بخندند و به اصطلاح خودشان شاد باشند ؟
متاسفانه ما خیلی وقتها ، خیلی چیزها را برای جنبهی اقتصادیِ ماجرا قربانی میکنیم...