به رشته‌های سلولزی بافته شده به هم، در پس زمینه‌ی نوشته‌های جزوه‌ام، نگاه کردم. ذهنم رفت به سمت جنگلی با درختان برگ سوزنی و شکل درختی را دیدم که هنوز زنده بود. دقت نگاهم را بیشتر کردم، حس نزدیکی عجیبی با درخت بریده شده به من دست داد. از ته دل کاغذ‌ها را بوسیدم و در آغوش کشیدمشان؛ دلم آرام گرفت.