۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درشت‌نگار» ثبت شده است

درشت‌نگار: پونه‌های باران خورده

پونه‌های باران خورده
برای دیدن تصویر بزرگ‌تر اینجا کلیک کنید

درشت‌نگار : پارک جمشیدیه و نارنجیا!

پارک جمشیدیه


چیزی به ذهنم نمیاد که بخوام به این پستِ بی‌خاصیت اضافه کنم...صبر کنید... یه شعر یادم اومد!

«دیده بودم در پس هر سال تکراری
مرگی در کنارم نشسته است.»

امسال هم شانس این رو داشته باشم تا یک تولد دیگه رو تجربه کنم. 21 یعنی تا چشم به هم بزنی رسیدی به 30 و این روند هرلحظه و روز و هر هفته و... ادامه داره تا لحظه‌ی خداحافظی از این جهان عجیب و غریب.

و باز هم یک شعر دیگر :
«من شاعر جوان
مردمکان چشمانم را رها می کردم
که شهر را از دور ببینم
دیده بودم
تصویری از عشق ندارم
شب به خیر...»
۱ نظر

درشت‌نگار : باغ کتاب تهران

من در باغ کتاب

از این به بعد، پست‌هایی که با موضوع « درشت‌نگار هستن » رو می‌خوام به وبلاگم اضافه کنم که شامل یک عکس هست که به همراه متن کوتاهی پست میشه.
اولین پست رو، مثل افراد عقده‌ای و نیازمند توجه، به خودم اختصاص میدم. امروز با یکی از دوستانم رفته بودیم باغ کتاب.
من یه عادت عجیبی دارم، وقتی حالم خوب نیست میرم خرید می‌کنم! چه خریدی بهتر از کتاب؟ هم پولم هدر نرفته هم یه چیزی هم یاد می‌گیرم؛ تازه حالمم خوب میشه.

همین! قرار نیست درشت‌نگارها پست‌های عجیب و غریبی باشن.
راستی تاحالا منو دیده بودید ؟
۳ نظر