دفترم را خط خطی کردم
وقتی دیشب
هنگام گفتن شعر
چشم‌هایت را 
نتوانستم به یاد بیاوردم.
هنوز نمی‌دانم که
من پیر شده‌ام
یا چشمان نیلگون تو
از شعر‌های آشفته‌ی من بیزار بود ؟
می‌توانم دفتر شعرم را
در میان علف‌های هرز
به آتش بکشم و خاکسترش را
به باد دوره گرد بسپارم ولی
اگر باز هم چشمانت را 
به خاطر نیاوردم،
آن وقت تکلیف هزاران شعر ناخوانده
چه خواهد بود؟