۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

قناعت بیش از حد!

چند روز پیش نشستم با خودم دو دوتا چهارتا کردم، دیدم تقریبا به همه اون خواسته‌های کوچیکی که داشتم رسیدم!
چیزهای خیلی معمولی و شاید مسخره‌ای که هیچ تلاشی براشون نکردم ولی خود به خود سر راه من قرار گرفتن. نمی‌دونم اگر خواسته‌های بزرگ‌تری داشتم، باز هم بهشون می‌رسیدم یا نه. شاید اگر برمی‌گشتم عقب بیشتر و بیشتر می‌خواستم تا شاید بیشتر بهم داده می‌شد.
در هر حال، الان فکر می‌کنم قانع بودن کم کم داره بهم ضربه میزنه.

مزیّت پایان تراژیک

بعضی وقت‌ها آدم‌ها توی یه دوراهی مهم قرار می‌گیرن: برد یا شکست.
توی این دو راهی «برنده یا بازنده» بودن به انتخاب خود فرد بستگی داره و هر دو انتخاب هم به میزان مساوی انرژی نیاز دارن.
یه سری از آدم‌ها انتخاب می‌کنن که برنده باشن و از این انتخاب خوشحال و خوشنود می‌گذرن و میرن دنبال کارشون.
اما یه سری دیگه ترجیح میدن که باخت رو انتخاب کنن و با عاقبت تراژیک اون انتخاب یک عمر زندگی کنن!
از اونجایی که انسان برای ادامه حیات و پرت کردن حواسش از زشتی‌های این جهان به داستان احتیاج داره و با توجه به اینکه تجربیات سخت و دردناک برای مدت بیشتری می‌تونن در وجود ما جریان پیدا کنن و ما رو سرگرم کنن، پایان تراژیک مزیت بلامقایسه‌ای نسبت به یک پایان خوش اما زودگذر داره.
آدم‌های دسته دوم، که به نظر من خیلی زیرک‌تر هستن، این واقعیت رو فهمیدن و حواسشون هست که بعضی وقت‌ها از قصد باید شکست خورد و «غمِ یک پیروزی بزرگ» رو به جون خرید تا اون لحظه‌ها براشون جاودانه بشه و بتونن یک عمر باهاش زندگی کنن.
دلم می‌خواد این پدیده رو «مزیت پایان تراژیک» نامگذاری کنم.