جمعه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۰، ۱۲:۳۲ ب.ظ
بعضی وقتها آدمها توی یه دوراهی مهم قرار میگیرن: برد یا شکست.
توی این دو راهی «برنده یا بازنده» بودن به انتخاب خود فرد بستگی داره و هر دو انتخاب هم به میزان مساوی انرژی نیاز دارن.
یه سری از آدمها انتخاب میکنن که برنده باشن و از این انتخاب خوشحال و خوشنود میگذرن و میرن دنبال کارشون.
اما یه سری دیگه ترجیح میدن که باخت رو انتخاب کنن و با عاقبت تراژیک اون انتخاب یک عمر زندگی کنن!
از اونجایی که انسان برای ادامه حیات و پرت کردن حواسش از زشتیهای این جهان به داستان احتیاج داره و با توجه به اینکه تجربیات سخت و دردناک برای مدت بیشتری میتونن در وجود ما جریان پیدا کنن و ما رو سرگرم کنن، پایان تراژیک مزیت بلامقایسهای نسبت به یک پایان خوش اما زودگذر داره.
آدمهای دسته دوم، که به نظر من خیلی زیرکتر هستن، این واقعیت رو فهمیدن و حواسشون هست که بعضی وقتها از قصد باید شکست خورد و «غمِ یک پیروزی بزرگ» رو به جون خرید تا اون لحظهها براشون جاودانه بشه و بتونن یک عمر باهاش زندگی کنن.
دلم میخواد این پدیده رو «مزیت پایان تراژیک» نامگذاری کنم.