خٌب ؛ می‌خواهم اینجا چیزی بنویسم اما دقیقا نمی‌دانم برای چی و درباره‌ی چه چیز.

بهتر است از وضعیت خودم شروع کنم. سیزده ساعت است که نخوابیده‌ام و وقتی که از جلسه‌ی امتحان لعنتی برگشتم ، بعد از صرف صبحانه ، تلاش کردم کمی بخوابم و به زندگی عادی‌‌ام ادامه بدهم اما به نظر می‌رسد که تلاش بیهوده‌ای بود و نتوانستم بخوام. الان هم خوابم نمی‌آید فقط کمی احساس گیجی و بی‌حوصلگی دارم ولی مثل قبل بداخلا نشده‌ام.

دارم به آهنگ محسن نامجو به نام « خط بکش » گوش می‌دهم که می‌گوید : 

ما که راه رفته‌ایم ، باد است که می‌گذرد

ما که دل شکسته‌ایم ، یاد است که می‌حجرد


فصل دوم سریال The Affair را به زودی تمام می‌کنم. قسمت آخرش را هنوز ندیده‌ام ولی احساس می‌کنم دیگر برای من جذابیتی ندارد و دیگر دلم نمی‌خواهد درباره‌ی نویسنده‌ای که چهار فرزند خود و همسرش را ترک می‌کند ، چون در میانسالی عاشق یک پیشخدمت شده است ، بدانم. 

همین الان آخرین خبر یورونیوز را خواندم ؛ نوشته است :

« بحرین تمامی پروازهای خود را به ایران متوقف کرد. »

عجب وضعیتی شده است. امیدوارم وارد جنگ با اعراب نشویم چون اوضاع منطقه به اندازه‌ی کافی به هم ریخته هست ؛ بهتر است ما اوضاع را خراب‌تر نکنیم.