همش میان به من میگن که تو چرا انقدر بی خیالی ؟

از خنده هایم انتقاد می کنند. یکی از دوستان که چند روز پیش گند بسیار بزرگی زده بود که حتی با ماست مالی هم نمی شد جمعش کرد اومد و به من گفت :« آقا من هر وقت حالم خوب نیست خنده های تو رو که میبینم حالم خوب میشه »

خیلی جالب بود که از این قضیه زیاد دل خوشی نداشت. می خواستم بهش بگم کار بدی می کنم میخوام اطرافیانم حالشون خوب باشه و الکی واسه چیز های مسخره خودشون رو ناراحت نکنند ؟

خوبان من ، این خنده های پی در پی من رو می بینید ولی از دل خونم که خبر ندارید.

( مطالعه ادامه متن به افراد مبتلا به بیماری های قلبی توصیه نمی شود )

 

بذارید یک داستان جنایی براتون تعریف کنم.

پارسال اوایل مهر ماه بود که با یکی از دوستان دلیر و کنگ فو کار که استاد بروز علی شخصا این آقا رو به شاگردی قبول کرده بودند ، قدم زنان در حرکت بودیم. سرگرم صحبت شده بودیم که یک دفعه یک پسر بچه ای از رو به رو به ما نزدیک شد و گفت : « سلام. »

بعد از چند ثانیه فهمیدیم اون پسر بچه ای که مثل دسته بیل بود ، در واقع پسر بچه ای نبود که مثل دسته بیل بود. ایشون از هم میهنان زورگیر ما بودند و یک چاقوی ناقابل زیر گلوی ما نهادند. چشم امیدم به آن دوست کنگ فو کار بود که داشت فرار می کرد. اون موقع بود که چشم امیدم کور شد و یک دستگاه موبایل یک میلیون و هشت صد هزار تومانی تقدیم زورگیرک کردیم.( زورگیرک = زورگیر کوچک )

 همه مردم داشتن نگاه می کردند. شاگرد بروز علی هم بروز داده بود و رفته بود. من مانده بودم و حوضم. 

( بی ادب خودتی )

 

چند روز بعد ، ناراحت بودیم ولی داشتیم با جمعی از یاران خنده می کردیم که یک آقای  به ظاهر محترم جلو آمد 

و گفت : « نگاه کن ، موبایلش رو دزدیدن داره می خنده. »

هیچی نگفتم. حتی محلش هم نذاشتم ولی می خواستم خفش کنم.‌ البته بماند که بعد ها آن زورگیر بی ادب را با کمک نیروی انتظامی پیدا کردیم ولی به سزای اعمالش نتوانستیم برسانیم. به لطف یکی از کارکنان دادگاه ، آدرس و شماره تلفن من به دست خانواده زورگیرک رسیده بود و همانطور که حدس زدید ، برای گرفتن رضایت مذاکراتی هم انجام شد. بنابر صحبت ها ، قرار را بر این گذاشتیم که با دریافت مبلغی رضایت دهیم. متاسفانه گزینه دیگری روی میز نداشتیم و به ناچار مجبور به انجام این کار شدیم. ( آدرس و شماره تلفنم رو داشتن )

خلاصه ، از اون موقع به بعد در انتخاب دوستانم بیشتر دقت کردم. اگر الان خود مرحوم بروس لی هم از قبر بیرون بیاد و بخواهد با من طرح دوستی بریزد ، صد در صد با شکست مواجه میشود.

 -----------------------------------------------------

پ.ن 1 : عزیزانی که می خواهند با بنده دوست شوند ، اول باید رزومه خود را  ایمیل کنند.

پ.ن 2 : همانطور که نوشتم به درخواست کنگ فو کاران عزیز پاسخ داده نمی شود.

پ.ن 3 : اولیت با افرادی است که در مسابقات رزمی مقام آورده باشند.

پ.ن 4 : نان اضافه را فراموش نکنید.