چند وقتی میشود که دلم میخواهد دربارهی محمدعلی سپانلو مطلبی بنویسم ولی هیچ چیز برای گفتن ندارم ، هرچند که مدام به او فکر میکنم.
تقریبا به این نتیجه رسیدهام که دیگر گفتن من و خیلیهای دیگر فایدهای ندارد ، مگر وقتی که زنده بود ، چه گلی به سرش زدیم که حالا بخواهیم بزنیم؟جز این بود که برایش نقشه کشیدیم و به چاپ کتابهایش مجوز ندادیم و... ؟
میدانم که به دوستانش ، به شوخی ، میگفت :
« من هر ۱۵ سال یکبار ، یک فیلم بازی میکنم. »
چند روزی میشود که فهمیدم ، به قول قدیمیها ، اگر عمرش به دنیا بود شاید میتوانست امسال در چهارمین فیلم زندگیاش بازی کند.